چرا شیعه واقعة غدیر را بزرگ میدارد و برای او این قدر اهمیت دارد در صورتیکه غدیر یک واقعة تاریخی است؟
پاسخ:
امروزه این سؤالات و شبهات از طرف مغرضین مطرح میشود که چه لزومی داد که اختلاف بین شیعه و سنی را که مربوط به 14 سده پیش بوده است را دوباره زنده کنیم و به گذشته برگردیم؟ آیا بهتر نیست که به اصل دین بپردازیم و به قرآن تمسک کنیم؟
این پرسشها، پرسشهای تازهای نیست و مخالفان تشیع در هر زمان به نوعی این سؤال را در اذهان منتشر کردهاند، اما هنوز نیز این پرسش در برخورد نخست ما را به فکر فرو میبرد تا قدری در اطراف خود به تکاپو بپردازیم.
از دیر زمان، غدیر از بحثانگیزترین حوادث تاریخ اسلام در حوزة کلام و اعتقادات اسلامی بوده است و این امر ناشی از حساسیت و سرنوشت ساز بودن این روز در مسألة امامت و خلافت است. شیعه از این رو این روز را بزرگ میداند و آن را عزیز و سعید میشمرد چون معتقد است هرچند غدیر وقوعش در گذشته است، اما بیانگر حقیقتی است که هرگز از متن اسلام جدا شدنی نیست و آن مسئلة ولایت و وصایت و جانشینی پیامبر میباشد و این مسئله پایة مهم دین اسلام است و دین و دنیا را زیر پوشش دارد لذا مربوط به همة زمانها و همة مکانهاست.
اخبار بسیاری از غدیر و حوادث پیرامون آن، به خصوص خطبة غدیر در منابع غیرشیعی موجود است و حدیث الست اولی بکم من انفسکم... فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و ال من والاه و عاده من عاداه... از نظر قواعد علم حدیث جزو احادیث متواتر، بلکه فراتر از آن است. آری این کلمات را پیامبر اسلام در روز غدیر بیان کرده است. همان غدیری که همیشه نام آن ولایت امیرالمؤمنین را در ذهن تداعی میکند و قطعیت وقوع غدیر کمتر از قطعیت وقوع بعثت پیامبر نیست و مدارک تاریخی آن در جای جای کتب تاریخی به وفور به چشم میخورد از سوی دیگر به موجب آیاتی که در این روز نازل شده است، خداوند ثمردهی تلاش 23 سال پیامبر را منوط به نصب و معرفی امیرالمؤنین به مقام خلافت و امامت و پیروی مردم از آن حضرت میداند. بنابراین شیعه به ماجرای غدیر تنها به دیدة واگذاری خلافت به عنوان یک مسألة تاریخی نمینگرد بلکه به ذمن صریح قرآن، اسلام بدون ولایت ائمه دین ناقص است. آیة اکمال الدین نشان میدهد همان طور که در قیامت، تنها دین اسلام از بندگان پذیرفته خواهد شد، اسلام کسانی نیز که ولایت علی را به معنای صحیح آن قبول ندارند کامل نخواهد بود.
پس غدیر خط فکری و سیر اعتقادی شیعه میباشد، غدیر حدیث ولایت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین را محور میکند غدیر سرنوشت امت اسلام بعد از پیامبر (ص) است. پس آیا این سخنان ما را بر آن نمیدارد که توجه ویژهای به غدیر داشته باشیم. آیا تلاش برای شناخت امام و شناساندن حضرت به دیگران و بزرگداشت امر غدیر محکم کردن پایة اعتقاد به اسلام و پیامبر نیست؟
از طرف دیگر اگر ما به واقعة غدیر به عنوان یک حادثة تاریخی بنگریم باید بگوییم که ما در مواجه با تاریخ دو گونه علم داریم. 1- علم تاریخ که همان نقل وقایع تاریخی است و دیگری فلسفة تاریخ یعنی قانونمندیهای تاریخ و چراهای تاریخ. اگر ما به قرآن رجوع کنیم که خود این قرآن فصل مشترک و مرکز اتحاد همة مسلمانان و معتقدان به آن است خواهیم دید که یک سوم از آن وقایع تاریخی است. سورههایی در قرآن داریم که داستان انبیاء گذشته را نقل میکند مانند سورة قصص، انبیاء، یوسف که به اشاره خود قرآن که می فرماید: لقد کان من قصصهم عبرة لاوالالباب (یوسف) به نقل تاریخ میپردازد تا از قانومندی اینگونه وقایع مسائلی را استخراج کنیم و در زندگی بکار گیریم. چون زندگی فعلی انسانها مساوی است با تجربیات گذشته و پیشبینیهای آینده پس اگر ولایت و خلافت امیرالمؤمنین صددرصد هم تاریخی باشد چه کسی گفته که آن را رها کنیم و سکوت گذاریم؟!
در دنیای امروز چه کسی است که به تاریخ گذشتهاش افتخار نکند و به آن ننازد. پس مسائل تاریخی از نظر منطق جامعهشناسی کهنه نیست بلکه در تمام ملتها و اقوام ارزشمند است چون قانونمند میباشد.
پس اگر تاریخ یک ملتی بیانگر اصل و اعتقاد آن ملت باشد توجه و ارزش مضاعفی پیدا خواهد کرد و غدیر یک واقعة تاریخی است که اعتقاد ما را و حق و باطل بودن راه را مشخص میکند پس اعتقاد نه زمان بردار است نه مکان بردار. لذاست که باید روی آن حساسیت داشت و تشخیص داد که اگر حق است پذیرفته شود و اگر باطل بود قبول نکنیم.
در قسمتهای بعدی هم همراه ما باشید.
موضوع قسمت بعدی: تفسیر معنی مولا در حدیث غدیر
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته